loading...
جک داستان اس ام اس علمی سرگرمی عکس
شرلوک بازدید : 384 نظرات (0)
یک وکیل برای دفاع از مردی که متهم به سرقت بود دفاعیه جالبی را صادر کرد :
موکل من فقط دست خودرا داخل پنجره ی خانه ای کرده و چند اشیا بی اهمیت را برداشته است .واقعا این عدالت نیست دست او که خود او نیست پس چرا برای مجازات یک عضو بدن همه ی عضو بدن باید مجازات شود !!!!!
قاضی که بسیار مجرب و کارکشته بود در جواب این وکیل میگوید :
بیان خوب و درستی است . من هم باشما موافقم پس من دست او را به یک سال زندان محکوم میکنم حال خود او میخواهد با دستش باشد یا بدون دستش !!!!
در ان لحظه متهم دست مصنوعی خود را روی میز گذاشت و رفت !!!!


در ان لحظه قاضی داد زد:
ای تو روحت

شرلوک بازدید : 219 نظرات (0)
دلم برای بچگیام خیلی تنگ شده

دلم بچگیمو میخواد...
پاهای شنی
دستای کاکائویی
دلم میخوادوقتی بلال میخورم کل صورتم زغالی شه
100 بار یه سرسره ی 1 متری رو برم
بازم خسته نشم...
چایی رو با 10 تا قند بخورم
بستنی و پفک و لواشک رو باهم بخورم
سرچیزای مسخره اینقد بخندم بیوفتم کف اتاق
دلم میخواد مثل بچگیا بوی سیگار حالمو بد کنه
آدامس بچسبونم زیر میز کلاسا
عیدیامو بریزم تو اون قلک
دلم میخواد بازم رو دیوار نقاشی بکشم
مورچه ها رو بکشم...
دلم میخواد وقتی گریه میکنم
مادرم اشکمو پاک کنه نه پیرهن تنم....
دلم میخواد شبا تو خواب غلت بزنم
جای اینکه حرف بزنم!
1000 تومن تو جیبم باشه اما دلم خوش باشه
از شاخه درختا بالا برم
غروبای بعضی روزا فقط منتظر "آنشرلی" باشم
وقتی فوتبالیستها رو نگاه کردم بعد تو خونه فوتبال بازی کنم
ولم کنی تا صبح تو شهر بازی بمونم
مادرم که نماز میخونه برم جلوش اینقد ادا در بیارم تا بخنده
نمازشو بشکنه و بعدش فرار کنم
بزرگترین اشتباهم این بود که آرزو کردم بزرگ شم
شرلوک بازدید : 148 نظرات (2)
خدایا
- ببخش اگه دنیاتو میفروشم به یه نگاه عشقم
- ببخش اگه یکیو دارم برام خدایی میکنه
- ببخش اگه عشقمو بیشتر از جونی که تو بم دادی دوســـــــش دارمــــــ
- ببخش اگه بعضی وقتا سرت داد زدمو عشقمو ازت خواستم
- ببخش اگه یه موقعهایی عاشقانه میپرستمش
- ببخش اگه ارامــــــــــشم خلاصه میشه تو صداشــــــ
خدایا
- ببخش اگه دنیاتو نمیخوام اگه دنیام نباشـــــه..
شرلوک بازدید : 230 نظرات (0)

امتحان گواهینامه که داشتم سرهنگ پرسيد: دورزدن كجاممنوعه؟ گفتم توعالم رفاقت... لبخندزدوگفت:پياده شوقبولي...؛هفته جهانی "رفاقت" فرخنده باد. بفرست برای اونهایی که تو زندگيت با ارزشند. من که فرستادم.

به سلامتی رفیقایی که سر قرار گوشی هاشون رو سایلنت نمیکنن

سلامتی رفیقایی که روز قیامت فقط زمین ازشون شاکیه اونم بخاطر سنگینی مرامشون

به سلامتی رفیقی که وقتی میاد سر خاکم نمیتونم پاش وایستم

به سلامتی رفیقی که وقتی بهش میگی دلم گرفته بیا بریم بیرون فقط یه کلمه میگه ساعت چند؟

بدجور گدای عشقتیم رفیق...

شرلوک بازدید : 165 نظرات (0)


13 ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ! ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ؟ !
.1 ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﺎﻕ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﺑﺎﻥ
ﺑﻮﺩ !
.2 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺗﻮﭖ ﺑﻮﺩ، ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﯽ
ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﯽ ﻧﻪ !
.3 ﺯﯾﺎﺩ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯼ ﭘﻨﺎﻟﺘﯽ ﺑﻮﺩ، ﻗﺴﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩﯼ
ﭘﻨﺎﻟــــــﺘﯽ ﻧﺒﻮﺩ !

(بقیه در ادامه مطلب)

شرلوک بازدید : 160 نظرات (0)
وقتی با خانوادت هستی لبخند بزن.....چون خیلی ها در آرزوی خانواده هستن. وقتی میری سر کار لبخند بزن .....چون خیلی ها در آرزوی پیدا کردنکار هستن. وقتی تنت سالم وتندرست لبخند بزن ......چون آدمهای مریض تاوان سختی برای سلامتی میدن. وقتی زنده هستی لبخند بزن .....چون مردگان درآرزوی زندگی دوباره برای انجام کارهای نیک هستند. وقتی داری خدای خودت رو عبادت میکنی لبخند بزن....، هستند کسانی ک گاو را عبادت میکنند. لبخند بزن چون خودت هستی....،وخیلی ها در آرزوی اینن ک جای تو باشند

شرلوک بازدید : 353 نظرات (0)
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!

دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت
و گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت: می بینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن!

شرلوک بازدید : 172 نظرات (0)

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.

بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.

پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.

پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم

پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:

این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.

صبح روز بعد…

همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید !!!

شرلوک بازدید : 357 نظرات (1)

بزرگ شديم و فهميديم كه دارو آبميوه نبود!

بزرگ شديم و فهميديم بابابزرگ ديگر هيچگاه باز نخواهد گشت، آنطور كه مادر گفته بود!

بزرگ شديم و فهميديم چيزهايی ترسناك تر از تاريكی هم هست...

بزرگ شديم...(بقیه در ادامه مطلب)

لینک باکس

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 198
  • کل نظرات : 184
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 51
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 127
  • باردید دیروز : 161
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 824
  • بازدید ماه : 2,151
  • بازدید سال : 13,525
  • بازدید کلی : 107,357